دارم برای smallsense یه نمونه اولیه مانند درست میکنم… ولی خب خوب پیش نرفت. نمیدونم چرا هنوز… البته کار زیادی ساده است جا داره فعلا که تمیز تر انجامش بدم. ولی خب تلاش اول… نه.
از نظر تئوری درسته، دیگه باید ببینیم اجراش چقدر سخته.
۱۴۰۱/۰۲/۰۳
دارم برای smallsense یه نمونه اولیه مانند درست میکنم… ولی خب خوب پیش نرفت. نمیدونم چرا هنوز… البته کار زیادی ساده است جا داره فعلا که تمیز تر انجامش بدم. ولی خب تلاش اول… نه.
از نظر تئوری درسته، دیگه باید ببینیم اجراش چقدر سخته.
۱۴۰۱/۰۲/۰۳
بعد مدت ها سلام
راستش حوصله همین پست هم ندارم. فکر کنم فقط یه چیزی رو میخواستم بگم. گویا اینجوریه که باید با این حقیقت که هیچکسی رو ندارم که بتونم روش (با مدل کاری مد نظرم) حساب کنم روبهرو بشم؛ و خب خودمم و خودم. باید چند قدم برگردم عقب و از اول و این بار به طور مستقل شروع کنم؛ کارایی که خودم بلدم رو. البته اگر اصلا بخوام باز شروع کنم.
خیلی قدردان کسانی که تا الان کمک کردن هستم، خیلی زیاد، بدون اونها اصلا امکان نداشت مسیری که طی کردیم؛ ابدا امکان نداشت. ولی خب… به نظر جواب نمیده دیگه، زندگی اینه و زورشم زیاده؛ خیلی زیاد.
بعدش این که امروز بحثش رو پیش کشیدم و مطرح کردم که… همون ترجیح میدم غیر رسمی مرتبط باشم، تا اینکه رسمی با اینور اونور مرتبط باشم و هیچ ارتباطی نداشته باشم. وقتشه یکم گرد و خاکی که نشسته رو بتکونم.
اینطور!
آخر فروردین ۱۴۰۱
شاید موسیقی محبوبتون نباشه؛ به هر حال توصیه میکنم اگرم خواستید، با صدای کم شروعش کنید.
دست تنها، خسته.
محمدرضا صادقیان؛ سیلی توسط یک آجر سد شد – یک تراژدی!
کاش مثل قبل امید داشتم
خب وقتی سایتو باز کردم این پست رو بنویسم میخواستم بگم مثل اینکا با Aurum خداحافظی کنیم. چون اون ایدهای کا میخواستم اجرایی کنم و آسون بود به نظر چیز خیلی جدیدی نیست. البته که میدونم روش کار نشده، ولی مطرح شده…
ولی خب
اگر بخوام اون راه سخت تر رو ادامه بدم داستان سر جای خودشه. یعنی ارزشمنده هنوز؛ ارزشمند اینجا منظورم جدید و بدیعه… تو بحث خلاقیت سوای اینکه کارت جدید باشه، صرف اینکه ماحصل فعل و انفعالات ذهنی خودت باشه بحث ارزشمنده، منتهی برای دیگران باید اولین نفر هم باشی که ارزشمند به حساب بیاد.
ببینیم چه میشود!
راستی، امتحانام تموم شد و الله الله از تموم شدن امتحانات 👌
۱۷ بهمن ۱۴۰۰
و بله؛ شب امتحان و ایدهای دیگر!
خب Arum که آهسته پیوسته داره تو سوپِ جوشان مغزم بار میاد… اینم از این. استاد یه چیزی گفت (که سر کلاس نبودم اون جلسه) و بووم! یه ایده قدیمی که متوقف/کنسل شده بود خیلی جدی برگشت به میدان!
پیش باد!
۱۳ بهمن خونین ۱۴۰۰