چند روز قبل یه سریال استوری در مورد کارایی که تو آزمایشگاه میکنیم گذاشتم. استقبال خوبی داشت و خودمم خیلی دوست داشتم. برای خودم خیلی جالبه و دوست دارم بدونم یک نفر که مشغول کار خاصی هست (مهندس برق، خیاط، کاپیتان کشتی، نویسنده و…) وقتی داره کار میکنه، دقیقا چیکار میکنه؟ انگار که یه دوربین رو یک روز (مدت) ببری پیشش و بدون هیچ برنامه ای نشون بدی با چه ابزار و داده هایی، چه تصمیماتی میگیره و دست به چه اقدامی میزنه و در آخر چه خروجیای ایجاد میکنه. خوشحالم که در مورد خودم یکم این کارو کردم. البته ادامه داره، نه خیلی…
فعلا بزرگترین چالشی که دارم مصاحبه دکتری است؛ نه خودش! ثبت نامش :))) کار سختیه!
البته بحث علمی ش و کارای پایان نامه واقعا از چیزی که به نظر میرسه جدی تره.
ثبت اختراع که حالا تو روال اداریه… خیلیم روون نیست ولی خب، شکر خدا. تازه یه اصلاحیه برای رفع نقص داریم میزنیم برای جواب اولیه، از اون طرف پژوهشگاه هییچ خبری ازش نیست که چند درصد باید براش اختصاص بدیم. یه عدد فقط میخواد بده ها! هعی!
دوست خوب تیم لاوازیه گاه به گاهی میاد منو هوایی میکنه که یه سری کارای جدیدی رو شروع کنیم؛ البته که خب منم همین کارو باهاش میکنم معمولا 🙂
حالا الان پیشنهاداتش وافعا خوبن، یعنی درستش اینه کارایی که میگه رو شروع کنیم، همچین با روحیه آپساید داون ایدهآل گرایانه مطلوب من نمیخونه، ولی خودم بهش گفتم پایه کارای باتتم آپ هستم؛ هم توش پول هست، هم کاره، هم مسیر رسیدن به اون اصل کاری هاست… ولی خب آپ ساید داون نیست دیگه… نمیشه اولین طبقهای که میسازی پنت هاوس باشه!
بقیه کارا؟ منم نمیدونم. واقعا!
پ.ن. الان که اینو مینویسم خبرای خوبی اومده… از اون طرف دنیا… از جایی که قلب ها براش فسرده شده بود. پیروزی خون بر شمشیر بر آزادگام جهان مبارک!
پیش باد!
30 اردیبهشت 1400