Category: عمومی

من هنوز زنده ام!

سلام دوباره… این پیام به معنی اینکه باز وبلاگ رو جدی از سر میگیرم نیست! فقط خواستم بگم من هنوز هستم… هنوز دارم تلاش میکنم و هنوز یه ص به تمام عیارم… ولی نه مثل قبل!

خیلی چیزها عوض شده و الان فقط عکس جدیدم رو باهاتون به اشتراک میذارم… و اینکه اون پروژه Aurum بعد از سه سال امروز جواب داد!

Hell Yeah!

0

This is It!

آره دیگه. اون روزی رسیده که دارم همه ی پروژه‌ها رو مختومه می‌کنم. پایانی بر دوره‌ی دوست داشتن، راه‌حل پیدا کردن، گریز از شکست و تلاش و تلاش و تلاش.
خب می‌خواستم، ولی نشد!
دیگه باید بتونم عبور کنم ازشون…

فکر کنم برای شروع همه ی سایت‌ها رو بیارم پایین و جمعشون کنم. البته به جز اینجا که فکر کنم عملا دیگه غیر فعال بشه فعلا. خیلی به اینکه بعدا باز این کارا از سر گرفته بشه امید ندارم؛ نمیگم نه و قصدش رو ندارم ولی خب همون ترسم چو بازگردی از دست رفته باشم.
بقیه کارا هم که کنسل‌ه دیگه.

مشکل آرزوهای بزرگ نبود، مشکل انتظارات زیاد بود. که خب نتیجه‌ش مرگ غیر تدریجی یک رویاست…

نمیتونم بگم اشتباه کردم که نتیجه‌ش این شد. تقریبا بیشتر داستان این بود که نشد دیگه، نشد. تنها اشتباهم که اونم اشتباه نبود و ریسکش رو می‌دونستم و پذیرفته بودم اینه که تا قبل اینکه افراد رو از دست بدم سیستم ها پایدار می‌شن و به نتیجه می‌رسن که خب این اتفاق نیوفتاد و آدم‌هارو از دست دادم و پخش شدن رفتن.
زندگیه دیگه، اینجوریه!

پیش باد؟
الله اعلم!

ممنون که دنبال کردید
محمدرضا صادقیان
۱۴۰۱/۰۳/۰۳


پایان فعالیت سایت


 

Beggin

بعد مدت ها سلام
راستش حوصله همین پست هم ندارم. فکر کنم فقط یه چیزی رو میخواستم بگم. گویا اینجوریه که باید با این حقیقت که هیچکسی رو ندارم که بتونم روش (با مدل کاری مد نظرم) حساب کنم روبه‌رو بشم؛ و خب خودمم و خودم. باید چند قدم برگردم عقب و از اول و این بار به طور مستقل شروع کنم؛ کارایی که خودم بلدم رو. البته اگر اصلا بخوام باز شروع کنم.
خیلی قدردان کسانی که تا الان کمک کردن هستم، خیلی زیاد، بدون اونها اصلا امکان نداشت مسیری که طی کردیم؛ ابدا امکان نداشت. ولی خب… به نظر جواب نمیده دیگه، زندگی اینه و زورش‌م زیاده؛ خیلی زیاد.

بعدش این که امروز بحثش رو پیش کشیدم و مطرح کردم که… همون ترجیح میدم غیر رسمی مرتبط باشم، تا اینکه رسمی با اینور اونور مرتبط باشم و هیچ ارتباطی نداشته باشم. وقتشه یکم گرد و خاکی که نشسته رو بتکونم.

اینطور!

آخر فروردین ۱۴۰۱


شاید موسیقی محبوبتون نباشه؛ به هر حال توصیه میکنم اگرم خواستید، با صدای کم شروعش کنید.

دست تنها، خسته.

0

کاش مثل قبل امید داشتم

0

خب وقتی سایتو باز کردم این پست رو بنویسم می‌خواستم بگم مثل اینکا با Aurum خداحافظی کنیم. چون اون ایده‌ای کا میخواستم اجرایی کنم و آسون بود به نظر چیز خیلی جدیدی نیست. البته که میدونم روش کار نشده، ولی مطرح شده…

ولی خب
اگر بخوام اون راه سخت تر رو ادامه بدم داستان سر جای خودشه. یعنی ارزشمنده هنوز؛ ارزشمند اینجا منظورم جدید و بدیع‌ه… تو بحث خلاقیت سوای اینکه کارت جدید باشه، صرف اینکه ماحصل فعل و انفعالات ذهنی خودت باشه بحث ارزشمنده، منتهی برای دیگران باید اولین نفر هم باشی که ارزشمند به حساب بیاد.

ببینیم چه می‌شود!

راستی، امتحانام تموم شد و الله الله از تموم شدن امتحانات 👌

۱۷ بهمن ۱۴۰۰

0

گاهی اگر سوال رو زیادی سریع جواب بدی، بهت شک میکنن!
دنیای جالبی داریم…

#too_good_to_be_true

0

و بله؛ شب امتحان و ایده‌ای دیگر!

خب Arum که آهسته پیوسته داره تو سوپِ جوشان مغزم بار میاد… اینم از این. استاد یه چیزی گفت (که سر کلاس نبودم اون جلسه) و بووم! یه ایده قدیمی که متوقف/کنسل شده بود خیلی جدی برگشت به میدان!

پیش باد!

۱۳ بهمن خونین ۱۴۰۰

0