Category: Aurum

This is It!

آره دیگه. اون روزی رسیده که دارم همه ی پروژه‌ها رو مختومه می‌کنم. پایانی بر دوره‌ی دوست داشتن، راه‌حل پیدا کردن، گریز از شکست و تلاش و تلاش و تلاش.
خب می‌خواستم، ولی نشد!
دیگه باید بتونم عبور کنم ازشون…

فکر کنم برای شروع همه ی سایت‌ها رو بیارم پایین و جمعشون کنم. البته به جز اینجا که فکر کنم عملا دیگه غیر فعال بشه فعلا. خیلی به اینکه بعدا باز این کارا از سر گرفته بشه امید ندارم؛ نمیگم نه و قصدش رو ندارم ولی خب همون ترسم چو بازگردی از دست رفته باشم.
بقیه کارا هم که کنسل‌ه دیگه.

مشکل آرزوهای بزرگ نبود، مشکل انتظارات زیاد بود. که خب نتیجه‌ش مرگ غیر تدریجی یک رویاست…

نمیتونم بگم اشتباه کردم که نتیجه‌ش این شد. تقریبا بیشتر داستان این بود که نشد دیگه، نشد. تنها اشتباهم که اونم اشتباه نبود و ریسکش رو می‌دونستم و پذیرفته بودم اینه که تا قبل اینکه افراد رو از دست بدم سیستم ها پایدار می‌شن و به نتیجه می‌رسن که خب این اتفاق نیوفتاد و آدم‌هارو از دست دادم و پخش شدن رفتن.
زندگیه دیگه، اینجوریه!

پیش باد؟
الله اعلم!

ممنون که دنبال کردید
محمدرضا صادقیان
۱۴۰۱/۰۳/۰۳


پایان فعالیت سایت


 

خب وقتی سایتو باز کردم این پست رو بنویسم می‌خواستم بگم مثل اینکا با Aurum خداحافظی کنیم. چون اون ایده‌ای کا میخواستم اجرایی کنم و آسون بود به نظر چیز خیلی جدیدی نیست. البته که میدونم روش کار نشده، ولی مطرح شده…

ولی خب
اگر بخوام اون راه سخت تر رو ادامه بدم داستان سر جای خودشه. یعنی ارزشمنده هنوز؛ ارزشمند اینجا منظورم جدید و بدیع‌ه… تو بحث خلاقیت سوای اینکه کارت جدید باشه، صرف اینکه ماحصل فعل و انفعالات ذهنی خودت باشه بحث ارزشمنده، منتهی برای دیگران باید اولین نفر هم باشی که ارزشمند به حساب بیاد.

ببینیم چه می‌شود!

راستی، امتحانام تموم شد و الله الله از تموم شدن امتحانات ?

۱۷ بهمن ۱۴۰۰

0

داشتم قبل خواب یه ویدیو فرانسوی میدیدم، یه بنده خدایی که زل میزنه تو دوربین خیلی جدی آهنگ میخونه… باحاله… بعد ذهنم رفت سمت اینکه آره، حیف شد  Arume  جلو نرفت. تزمم که احتمالا نره سمت این کار… آره میشد اون ماده هه رو با یه استاد مواد که کمک ‌کنه انجام بدیم بعد سر درصدش هماهنگ میشدیم… تازه اگه تزمم نشد بهتر درصد به دانشگاه لازم نیست بدیم… بعد اینجا خودمو تصور کردم که دارم با استاد خیالی مورد نظر با دست توضیح میدم دنبال چی هستم… بعد ذهنم رفت سمت حالت‌های مختلفی که طراحی کردم برای اجرا کردنش… داشتم اون کار رو تو ذهنم انجام میدادم که آره اون وسیله رو با این‌یکی به هم وصل میکنیم و چی میشه و چندبار مصرف میشه و فلان… که یهو… جینگ!

دیدم عه! یکی از روش های اجرای کار که نیازمند یه کار نانو قوی بود… رو با این روش مبتنی بر مواد اگر یکی کنی، اصلا شاید لازم نشه هیچ کدوم رو انجام بدی و… جینگ دوم! اصلا شاید خیییلی ساده تر از اینها بشه پیاده ش کرد!!

هوووو هووو هووو! الان یک راه اجرایی عملی برای پیاده کردن Arum داریم!!! فقط باید ببینم تکنیک هاش در دسترس هست یا نه… که با نزدیکی به ایام امتحانات موتور خلاقیت روشن میشه و خودشو به در و دیوار میزنه درس نخونم :)) و اینجا چیز خوبیه 🙂 کلی سرچ برای Arum میکنم احتمالا!

خیر است!

۲ بهمن ۱۴۰۰

0

Aurum

الان داشتم برای ارائه این درس یه مقاله میخوندم و یه ایده که چند وقته دنبال جوابشم یهو جرقه ای زد و به نظر اوضاع خوب میاد! نایس!

ببینیم وویس دوست داریم یا نه!

راستش نا امید شده بودم فکر کردم این وقایع اخیر باعث شده ژنراتورمون خاموش بشه… بنده خدا نگو زنده است و در درونم زندگانی میکند 🙂

خیر است!

30 آبان 1400


پ.ن. لازمه بگم برای معدود دفعاتیه که یه ایده به رشته‌م مربوطه و این خیلی جذابه!! بلاخره یه ایده تو رشته خودم! کسی دیگه نمیگه خب این چه ربطی به کار تو داره :)))