چقدر برام تلخه که حتا تو بلاگ شخصی هم نمیتونم حرفایی که میخوام بزنمو بزنم. کی نمیذاره؟ خود چند سال بعدم.
الان اگه بیام بگم آره چون فلان اتفاق افتاده که بهمان احساس رو ایجاد کرده، باید اون کارو انجام بدم ولی نمیشه، فردا پس فردا از اینکه فلان و بهمان و اون کار مطرح شدن پشیمون میشم.
راستش خیلی از این موارد جنبه حفظ مالکیت معنوی دارن، اونا خیلی منو نمیسوزونن؛ بقیهش داستان ها و پیش زمینه هاییه که ایده هامو میسازه – ینی منو میسازه. ولی حیف که از خوف آینده امروز رو به تلخی میگذرونیم.
البته برای این جور جا ها هم پلن بی ای وجود داره و میبینیمش ولی خب… گاهی کاری نکردن بهتر از کاری کردنه. حمل کردن یه سری سختی ها خیلی سنگینه، مخصوصا تو سربالایی… ولی خب برای وقتای سرپایینی داشته باشیشون بهتره.