Story: Idea Festival of Shahed

جشنواره ایده شاهد

کارای محدود به یه دوره زمانی یا گروه خاص رو تو پوشه “ویژه ی” میذارم؛ مثل  جشنواره ایده انجمن علمی زیست شناسی دانشگاه که امسال در سطح دانشگاه برگزار شد.

خود انجمن علمی زیست چون ملاک های یه آیدیشن رو داره، تو یه بحث جدا توضیح میدم شروع شدن و کار هایی که انجام شد رو ولی الان فقط میخوام به یکی از فعالیت هایی که خیلی برام مهم بود بپردازم.

من دوست ندارم یک بار ماهی بگیرم، میخوام ماهیگیری رو جا بندازم. یکی از بسیار کمبود های دانشگاه (شاهد) نبود ساز و کار حمایتی از ایده پرداز ها و کسانی که ایده ای دارن بود و چون ساز و کاری نبود، هیچ حمایتی هم نبود…

نزدیک ترین چیزی که وجود داشت طرح های پژوهشی معاونت پژوهشی بود که مشکلات زیادی داشت: اولا تمام حقوق مادی و معنوی طرح در صورت موفقیت برای دانشگاه بود! دوما چون این سازو کار دانشگاهی بود خیلی مقاله محور بود… و اهمیت ساخت و پرداخت ایده جدید و منجر شدنش به اختراع نادیده گرفته شده بود. آخر سر هم اینکه مراحل اداری به شدت مزخرف و طولانی داشت که منصرف میکرد آدمو.

دغدغه از اول ورود به دانشگاه برام ایجاد شد (مخصوصا با دیدن کنتراست مدرسه و دانشگاه که مدرسه داشت حمایت میکرد و دانشگاه نه!) و از بهار 95 تو فکر رفع مشکل افتادم. حالا بریم به آخر تابستون 95:

من تو انجمن پیشنهاد دادم بیایم تسهیلات بدیم، معاونت هم استقبال (کلامی) کرد. ولی جور نبود… بگیم بیاید طرح بدید، انجام بدید، تهش همه ی حقوقش برای دانشگاه!! عوض کردن عنوان از بهترین روش هاست؛ البته اسم که عوض میشه و بالطبع ماهیت داستان نیز هم. تصمیم گرفتم یه رویداد تعریف کنم و خب اسم “جشنواره ایده” خیلی روش نشست. رویداد چون محدوده و اول، آخر و پروتوکولش مشخصه خیلی خوب بود. هم میشد از قوانین غیر عادلانه دانشگاه برای حقوق مادی معنوی پروژه خلاص شد، هم ساختار و روند پذیرش طرح ها رو ساده و متناسب دانشجو کرد. البته جشنواره بودن میتونست جریان درست کنه، انگیزه بده و تبلیغات معنا دار تری داشته باشه.

با ایده جشنواره ایده موافقت شد. سقف 2میلیون تومن حمایت مالی و حمایت معنوی نامحدود رو به ما دادن. تا اینجا خیلی خوب بود. اعلام کردیم همه ی انجمن های علمی بیان اینو برگزار کنن، ولی چون نیومدن ما اجازه گرفتیم طرحو برای همه ی رشته ها برگزار کنیم.

طراح از خودمون بود و پولی نگرفت (البته کارش عالی بود)، چون بودجه تبلیغات از خودمون بود خیلی زیاد نبود و یقینن بردش کم بود. فقط بین بچه های زیست جا افتاد. اولین دوره تو زمستون برگزار شد و 9 تا طرح اومد که 3تاش خوب بود. ولی چرا به نتیجه نرسید؟

تو توضیح انجمن های علمی میگم چه اتفاقاتی داشت میوفتاد، در این حد که ساختار انجمن های علمی تغیر کرد و سازوکار مناسبی برای برخورد با انجمن ها نبود. طرحا خیلی دیر برسی شد. ینی نشد! من هنوز منتظرم حتا 🙂 البته بگم که طرح ها برسی اجمالی شد. گفتیم کسایی که طرح دادن بیان برای مرحله بعد ولی بجز 2 گروه پیگیر نشدن. یکی از طرح ها سقف مالی رو رعایت نکرده بود و مستقل پیگیری کرد و تا جایی که میدونم به نتیجه نرسید. طرح من و دوستم رو هم گفتن باشه انجام بدید… پیگیر شدیم… ولی اصلا هیچ پیگیری ای از طرف دانشگاه برای انجام کارمون نشد. اون موافقت های که کرده بودن کافی نبود و امکانات لازمو ندادن بهمون. اشکالی نداشت… دفه ی اول بود.

البته که اون طرحمونو من و آقای شریفی مجددا به عنوان طرح پژوهشی معاونت بردیم جلو ولی گروه زیست تو داوری و موافقت اینقدر دست دست کرد که ترم هفت رسید و دیر شد (برای ما). اینجور که میدونم ترجیح دادن دانشجوی لیسانس کاری نکرده باشه. حداقل یه محصول صنعتی، اختراع ایران (پتنت امریکاشو چک نکردم) و یه مقاله رو ازمون گرفتن! البته خیلی مهم نبود و ناراحت نیستم ولی خب حیف شد دیگه. برگردیم به ادامه داستان جشنواره ایده…

رییس اداره امور پژوهش های دانشجوئی دانشگاه، دکتر منثوری آدم خوبی بود (و هست). از جشنواره ایده خوششون اومد و خواستن بیارنش به عنوان پروژه دانشگاهی مطرح بشه. پس من دیگه پیگیر نشدم. مشورت کردن و قرار شد یه پیش زمینه ایجاد شه و به اصول کارافرینی و ایده پردازی تو دانشگاه پرداخته شه بعد جشنواره برگزار بشه. به علت همکاری نکردن انجمن ها و جدید بودن این جشنواره تو دانشگاه (و نبودن جدیت لازم دانشگاه) این پیش زمینه ها اونجوری که باید برگزار نشد. با این وجود دکتر منثوری بازم چندتا کارگاه برگزار کردن که واقعا عالی بودن. گذشت تا اینکه پاییز 97 جشنواره ایده دانشگاه رو برگزار کردن!

من واقعا ازین اتفاق خوشحال شدم. انجمن خیلی از من انرژی گرفت… من داشتم تو ریگزار شالی کاری میکردم… خب باید هم سخت میبود. ولی تا 2 سال هیچ محصولی نداده بود… اونقدری که کاشتم رو درو نکردم ولی خب خوشحال بودم که بلاخره یه میوه هایی داد. البته شاهد بیومیتینگ رو هم میوه حساب میکنم که تو یه پست دیگه توضیحش میدم.

شاهنامه آخرش خوشه!

بالاخره یه تاثیر مثبت رو دانشگاه گذاشته بودم و این خیلی خوب بود. دیروز فهمیدم 75 تا طرح از همه نوع رشته ای برای جشنواره ارسال شده! عالیه! تصمیم گرفتن براشون کارگاه آموزشی بذارن تا بیزینس پلن رو بچینن و منطقی تر ایده ها رو جلو ببرن. بعد طرح ها رو پرزنت کنن و بعد داوری نهایی شروع به کار کنن و حتا اگه بخوان برن برای مرکز رشد و دانش بنیان شدن.

تو این داستان بعد از دکتر منثوری، دوست و طراح و همکار طرحم تو جشنواره اول آقای شریفی، معاون پژوهشی خانم کیاسالاری، بچه های انجمن و دوستان آقای منثوری تو مرکز رشد مثل دکتر فردوسی زاده تاثیرگذار بودن.

و اما بعد…

من کماکان با این داستان کار دارم. یکی از قوی ترین ایده هام، “#سلوشنر” ، ممکنه ازین داستان کمک بگیره. سلوشنر رو دنبال کنید، در آینده بیشتر ازش حرف میزنم.

اگر این صفحه رو تا آخر خوندید ممنونم.

والسلام

۱۳۹۷/۱۱/۱۱

کد پیج : pages A00100