امروز قرار بود با همکارمون تو شرکت یه ویدیو چت داشته باشیم و تکلیف Deep1 رو مشخص کنیم؛ باهاش صحبت نکردیم ولی وضعیت مشخص شد. خودم انجامش میدم.
وقتی با اونیکی همکارمون حرف زدم و هر دو موافق بودیم که جنس این کارای من نمیخوره به اون دوستمون… خیلی سرش شلوغه و وقتش رو برای کارایی که براش درامد دارن داره صرف میکنه… بهتره مطرح نکنیم بیاد رو یه چیزی که تهش احتمالا بجز پتنت چیزی نیست و صرفا خیلی باحاله انرژی بذاره. خودم دلم رضا تره اینجوری. دقیقا به علت جنس کار که گفتم.
این دوستمون داشت در مورد بازار احتمالی و ارزیابی های Deep1 سوال میکرد -مثل قبل تر که در مورد طرح های دیگه هم میپرسید. بهش یه چیزی گفتم و قبول کرد خودشم. سوالایی که میکرد مثلا شامل این اصطلاح بود که “نسبت به نمونه های مشابه” چطوره فلان جنبه ی محصول… اما کارای من نمونه مشابه نداره، بدیعه! مثل اینکه من دارم ماهی درست میکنم، نمیتونی بپرسی چند متر میتونه بدوِه یا چند دقیقه پرواز کنه… اون ماهیه، تو یه بعد دیگه است، تو یه دنیای دیگست.
چیزی که هنوز اصلا معلوم نیست واقعا کار کنه یا نه رو نمیتونی بپرسی بازارش چقدره و چطوره؟ چون هیشکی از وجودش خبر نداره که بخوادش. مثلا فکر کن من “چشم سوم” بسازم. ینی یه چیز مثل دوربین که میذاری روی میز ولی میتونی مستقیم تو ذهنت ببینی باهاش… خب این که اصلا وجود نداره چطوری میخوای بازارش رو بسنجی؟ البته بگم روش هایی هست برای این سنجش ها ولی واقعا کار امثال من نیست و ضمن اینکه من چشم سوم نمیخوام بسازم، لاقل فعلا!
راستش خوب شد، چون خودشم تایید کرد که جنس کارای پیشتازانه اینجوری نیست که با خطکش کارای دیگه سنجیده بشن. و امیدوارم دفه ی بعدی که گفتم بیاید یچیز بسازیم که نمونه مشابه نداره، نگن بازارش چقدره! البته، واقعا دیدگاه اونا درسته… اگه بخوای کار کنی که پولی دربیاری ازش نمیشه با روش من جلو رفت؛ مگر اینکه پتنت ثبت کنی و بفروشیش! که هر دو قبول داشتیم آقای خریدار پتنت بز خرش میکنه کارو… ولی بازم بزی که اون میخره ازمون خیلی بزرگتره از گاوی که ما خودمون میتونیم بفروشیم.
خلاصه که اینطور! میریم که deep1 رو خودمون بسازیم و اینکه چون Deep1 وار فاز ساخت نمونه اولیه شد، از این بعد پروژه محسوب میشه.
۵ دی ۱۳۹۸
#Deep1