یکی از بچه های فوتوپسین داره میره بلاد خارج و الان سرش شلوغه، دیگه با دوست دیگر نشستیم یه جلسه بذاریم در مورد بقیه کار هایی که مونده. بعد چون این دوستمون بعد افطار و من قبل افطار کشش نداشتیم… بعد سحر جلسه گذاشتیم و یعنی عاالی بود :))
ساعت 5ونیم شروع کردیم و تا 9ونیم جلسه بودیم!
جلسه خیلی خوبی بود راستش، تقریبا تو کمتر از یک ساعت اول به توافق خیلی خوبی رو کاری که باید کنیم رسیدیم و بعدش شروع کردیم به جنریت کردن مواردی که میشه بهش پرداخت. آخرشم که واقعا دیگه مخ من یکی خاموش شده بود یه تصمیم نهایی رو موارد گرفتیم و فیالواقع خیلی راضیم از نتیجهش.
دیگه نوبتی هم که باشه نوبت شروع کردن نگارش پایان نامه ست! هعی!
خیر است!
01 اردیبهشت 1400